گرافیک

تحقیق مکتب اصفهان و رضا عباسی

دانلود تحقیق با موضوع مکتب اصفهان و رضا عباسی،
در قالب word و در 27 صفحه، قابل ویرایش.

بخشی از متن تحقیق:

 شايد لازم باشد برای درک ويژگی های هنر ايران نخست اصطلاح مکتب را بررسی
کنيم و سپس به ويژگی های آثار هنرمندان وابسته به يک مکتب بحث و گفتگو
نماييم .
اصطلاح « مکتب » را تاريخ هنرنويسان اروپايي و بويژه فرانسوی
در مورد هنر سده های چهاردهم تا هفدهم به کار بردند ؛ در آغاز جريان های
هنری ايران را به نام حکومت های غالب بر ايران نام گذاری کردند، برای مثال ،
اصطلاحات مکتب ايلخانی، مکتب تيموری ، و غيره، که به هيچ وجه در ارتباط با
ادراک و مفهوم خودشان از « مکتب» نبود. بزودی در صدد رفع اين اشتباه بر
آمدند و نام گذاری جريان های هنر ايران به نام شهرها و موقعيت های
جغرافيايی انجام گرفت . واژه ی مکتب که نخستين بار در قلمرو فلسفه و ادبيات
به کار گرفته شد، شامل انديشه يی غالب ست که گروهی از گروندگان به آن در
باره ی آن بحث و گفتگو و مجادله دارند. در صورتی که در قلمرو هنر، مکتب به
يک محيط جغرافيايی اطلاق شده و می شود که گروهی از هنرمندان درآن محيط با
يکديگر حشر و نشر دارند، برای مثال، گفته می شود مکتب پاريس، مکتب پاسيفيک،
مکتب نيويورک،و حتی مکتب انگلستان با ايتاليا يا فرانسه..
عدم آگاهی
مترجمان ايرانی که متأسفانه اغلب هم مترجمان توانا، و بيشتر آنها در ادبيات
و در فلسفه از آگاهی های زيادی برخوردارند، ولی « ناهنرمند » بوده اند و
می باشند ، سبب شده است که اين مفهوم در زبان فارسی امروز جای خود را باز
نيابد و همان تعبير هايی که در فلسفه و در ادبيات می شود در هنر هم به
کاربرده شود . اين اشتباه تا جايی رواج يافته است که جريان ها و نهضت های
بزرگ هنری را نيز به مکتب تعبير کرده اند (برای مثال مکتب نئو-کلاسيک يا
مکتب امپرسيونيسم و غيره…) و يا شيوه های شخصی هنرمندان را نيز مکتب گفته
اند ( برای نمونه : مکتب لئونار داوينچی و غيره) .
اينچنين، ما درين
نوشتار مکتب را به معنای يک محيط و موقعيت جغرافيايی بررسی می کنيم که تمام
موقعيت های سياسی، جغرافيايی زمان و باورها در آن موقعيت و مکان جغرافيايی
ويژه، نيرو های برانگيزاننده ی هنرمندان در آفرينش آثارشان می باشند.
اينچنين ست که مکتب های هنری ايران در سده های هفتم تا دوازدهم هجری (
سيزدهم تا هيجدهم مسيحی) به وجود می ايند …

دانلود فایل

دانلود فایل”تحقیق مکتب اصفهان و رضا عباسی”